وقتی از مدرسه خوشت نمیآد!
من از مدرسه بدم میآید و دیگر به مدرسه نمیروم!
آیا تا بهحال همچین فکری کردهای؟ خیلی از بچهها به این موضوع فکر میکنند و از مدرسه رفتن احساس بدی دارند. فکر میکنی اگر زیاد همچین احساسی داشته باشی چه اتفاقی میافتد؟
مدرسه یکی از واقعیتهای زندگی است و آموزشدیدن در مدرسه میتواند به تو کمک کند تا زندگی را آنجور که دوست داری بسازی .
پس بیا کمی از مدرسه صحبت کنیم و اینکه وقتی از آن خوشت نمیآید چه کار میتوانی بکنی!
نشانههای اضطراب مدرسه
وقتی تو در مورد مدرسه اضطراب داری، این نگرانی میتواند روی بدنت اثر بگذارد، مثلا ممکن است دچار سردرد یا دلدرد شوی، یا اینکه حالت تهوع داشته باشی.
یکی دیگر از نشانههای این اضطراب این است که خوابت بهم میخورد و اگر به اندازهی کافی نخوابی، در طول روز، بداخلاق میشوی و احساس خستگی میکنی و این خستگی احساست را نسبت به مدرسه بدتر میکند.
اگر این نگرانی خیلی زیاد شود، آنوقت تصمیمگیری برایت سخت میشود. صبحها نمیتوانی تصمیم بگیری چه غذایی بخوری، چه لباسی بپوشی و چه تغذیهای ببری مدرسه. وقتی نمیخواهی به مدرسه بروی، برای لباس پوشیدن بهانهگیری میکنی؛ بهخاطر همین، دیر آماده میشوی و از سرویس جا میمانی. همچین موقعی فکر میکنی بهترین کار، در خانه ماندن است، اما این کار باعث میشود فردا سختتر به مدرسه بروی .
چرا بعضی بچهها مدرسه را دوست ندارند
اگر تو مدرسه را دوست نداری، اولین کار این است که دلیلش را پیدا کنی. یک دلیل ممکن است این باشد که یکی تو را در مدرسه اذیت میکند، یا اینکه یکی از بچههایی که تو از او خوشت نمیآید، هی دور و بر تو میپلکد، یا به اینخاطر است که رابطهی دوستانهای با معلمت نداری، یا ممکن است احساس کنی با بقیه متفاوت هستی، یا دوستان کمی داری.
بعضی وقتها هم مشکل از کلاس یا درسهای مدرسه است. ممکن است درسها برای تو خیلی آسان باشند و حوصلهات سر برود، یا سخت باشند و تو احساس کنی به اندازهی بقیه باهوش نیستی. مثلا ممکن است خواندن برایت خیلی سخت باشد و تو از خودت انتظار داشته باشی که خیلی خوب بخوانی. اینجوری هی بیشتر و بیشتر عقب میمانی و ممکن است هیچوقت نتوانی این عقبافتادگی را جبران کنی.
اما اگر بدانی چرا مدرسه را دوست نداری، میتوانی برای بهترشدن اوضاع کارهایی بکنی.
کمک خواستن
یک راه خوب این است که با یک نفر در مورد مسالهات صحبت کنی. مامان، بابا، یکی از آشناها، معلم، یا مشاور مدرسه میتوانند به تو کمک کنند؛ بهخصوص اگر کسی تو را در مدرسه اذیت کرده باشد، یا به تو آسیب رسانده باشد، مهم است که این مساله را با یکی از این افراد در میان بگذاری .
یک راه خوب دیگر این است که احساست را نسبت به مدرسه، در دفتریادداشت روزانهات بنویسی. این یک راه خوب است که اجازه بدهی احساساتی که درونت جمع شدهاند، بیرون بریزند. یادت باشد که تو مجبور نیستی نوشتههایت را به کسی نشان بدهی.
اگر احساس بدی داشتی و نمیتوانستی درسهای مدرسه را تحمل کنی، میتوانی از معلم یا مشاور مدرسهات کمک بخواهی. معلمها انتظار دارند که تو مشکلاتت را دربارهی درسهایت با آنها در میان بگذاری. اگر احساس کردی که در همهی درسها مشکل داری، میتوانی از مشاور مدرسه کمک بخواهی. او به تو کمک میکند مشکلاتت را دستهبندی کنی. سعی کن اجازه ندهی مشکلاتت زیاد طول بکشند. جبران عقبافتادگی در یک درس راحتتر از جبران عقبافتادگی در همهی کتاب است.
احساس بهتری دربارهی مدرسه داشته باشیم
دفعهی بعدی که احساس بدی نسبت به مدرسه پیدا کردی، این راهها را امتحان کن:
اول، هر چیزی را که در مورد مدرسه دوست نداری، بنویس.
دوم، فهرستی از چیزهایی را که در مدرسه دوست داری، بنویس؛ حتی اگر آن چیز دوست داشتنی، ساعت ناهار یا زنگ تفریح باشد.
سوم، ببین برای تغییر چیزهایی که در مورد مدرسه دوست نداری چه کارهایی میتوانی بکنی؟ مثلا، اگر یادت بماند که تکالیف مدرسهات را انجام بدهی، آیا باز هم موقعیکه معلم تو را پای تخته میبرد، هول میشوی؟ میتوانی راهی پیدا کنی تا علاقهها و تواناییهایت را نشون بدهی؟ اگر یک دوست تازه پیدا کنی، کمتر احساس تنهایی نمیکنی؟ چه کارهایی میتوانی بکنی تا دوستهای تازهای پیدا کنی؟
البته شاید نتوانی همهی چیزهایی را که دوست نداری تغییر بدهی. اما همین مقدار تغییر هم خیلی خوب است. تو بهتر است روی چیزهایی که میتوانی تغییرشان بدهی متمرکز شوی. این جوری شاید بتوانی با آرامش به مدرسه برگردی.
منبع: وبگاه سلامت کودکان www.KidsHealth.org
تنظیم:بخش کودک و نوجوان
*****************************